قصه دندان
یه روز وقتی دیدم دندانم لق شده اون رو کندم. ادامه داستان رو بخونید. یه روز وقتی دیدم دندانم لق شده اون رو کندم. شب وقتی میخواستم بخوابم دلم برای دندانم تنگ شد واونو آوردم گذاشتم زیر بالشم. خواهرم وقتی به دندان پزشکی مراجعه کرد .دندان پزشک گفت باید دندان خرابت را بکشی. اون در مطب دکتر ماند تا دندانش را بکشد. دکتر خیلی آرام و بدون درد دندان او را کشید. حالا ما هر دوتایی دندان نداشتیم. ما برای معاینه دندانهایمان به نزد دندان پزشک می رویم. ما همیشه مسواک می زنیم. ...
نویسنده :
گل نرگس
6:0